ارزش آفرینی

کلمه ارزش (values) با همه تنوعی که در کاربرد معنایی دارد یک مفهوم همیشگی را نشان می دهد وآن ارزشمند بودن است.مثلا می گوییم راستگویی برای من یک ارزش است .یعنی آنقدر برام ارزشمند است که حاضرم چیزهای دیگر را به خاطر آن کنار بگذارم.ارزش آفرینی در کسب و کارها به معنی تولیدات متفاوت با معیارهای ارزشمندی کاربردی برای مشتریان است.

در اقتصاد هم می گوییم ارزش این کالا دو میلیون تومان است یعنی برای داشتن آن حاضرم دو میلیون تومان را هزینه کنم و می ارزد که برای به دست آوردنش دو میلیون تومان هزینه کنی .
ارزش ها اصولی هستند که ما بر مبنای آن تصمیم گیری می کنیم.مثلا موقع انتخاب از بین چند گزینه ،موردی را انتخاب می کنیم که با معیارها وارزش های ما هماهنگ است.

خیلی از افراد ارزش ها را موضوع ونگرش فردی می دانند .اما اگر تفکر سیستمی را به درستی درک کرده باشید، می دانید که آنچه از ما به عنوان ارزش های اخلاقی مناسب می شناسیم،به بقا و دوام جامعه هم کمک می کند .
خیلی از تمایزهای افراد به دلیل تفاوت دیدگاه ما به مفهوم ارزش است .

بسیاری از دانشمندان تعرف های متفاوتی از ارزش ارائه داده اند .تعریف ارزش و مشخص کردن مفهوم آن یک فوریت در مبحث کسب وکار است .
اغلب تصمیم ها و اهداف در کسب وکار مانند رفتارها و تصمیم گیری ها در فضای کار مانند اخذ تصمیم در مود شیوه مدیریت منابع ،طراحی سیتم کنترل ، انتخاب استراتژی تبلیغات و بسیاری از فعالیت های دیگر ، وابسته به تعریف ارزش برای شما به عنوان رهبر کسب وکار مربوط می شود .

یک سوال مطرح است که آیا درست است بگوییم که ارزش چیزی است که مردم حاضرند برای آن پول بدهند؟

در هر صورت دغدغه افرادی که می خواهند مهارت های خود را در حیطه مدیریتی کسب وکار افزایش دهند بایدارزش آفرینی باشد .آن چیزی که در وضعیت اقتصادی بهبود بخش است حضورمدیرانی در حوزه کسب وکارهاست که مفهوم ارزش و شیوه های خلق ارزش را می دانندوتلاش کنند آن را در کار خود استفاده کنند.
مبحث ارزش وارزش آفرینی بخشی از بازاریابی و برندسازی است.

در واقع موفقیت یا ثروت در کسب وکار نتیجه تاکید بر ارزش آفرینی در کسب وکارهاست.
ارزش آفرینی به مفهوم اضافه کردن چیزی در بین محصولات است که مفید بوده وقبلا هم مانند آن وجود نداشته است.مزیتی را در کالاها یا خدمات اضافه کنیم که بر تسهیل زندگی مردم تاثیر دارد وبه دنبال آن خودمان نیز بهره ببریم .

مفهوم ارزش کارآیی

ارزش به کارگیری و استفاده از ارزش هایی است که ما در تهیه محصولات و خدمات مد نظر قرار می دهیم .افراد در انتخاب کالاها مزیت ها و ارزش های متمایزی را انتخاب می کنند ومثلا در انتخاب پوشاک یا اتومبیل وهرچیزی که انتخاب باید کرد معیارهای ارزش گذاری برای خرید متفاوت است .از نظر کیفیتی یا لذتی که از کاربرد محصول یا برند کالاها می برد آن ها را تهیه می کنند.
این ارزش گذاری ها را ارزش کارایی یا به کارگیری گویند واین ارزش ها بر قیمت هم تاثیر گذار است.در واقع ارزش خرید وفروش محصولات تابع ارزش کاربردی و معیارهای رقابتی بازار است.

ارزش افزوده

مالیات بر ارزش افزوده را زیاد شنیده ایم و فکر می کنیم مالیاتی است که به دولت می پردازیم .اما ارزش افزوده وایجاد ارزش افزوده یک مفهوم اقتصادی از جنس خلق کردن است .ارزشی است که درروند تولیدات به ارزش کالاها افزوده می شود .مالیات بر ارزش افزوده نوعی مالیات است که به صورت چند مرحله ای اخذ می شود .

برای مثال مقایسه گوشی های اپل با بقیه رقبا به این دلیل است ،که اپل توانسته نوعی موبایل را تولید کند که ارزش افزوده ای در برابر گوشی های دیگر دارد .
هر چقدر محصول پایین تر از قیمتی که می ارزد به فروش برسد ،را می گوییم ارزش افزوده بیشتری ایجاد شده این نوع ارزش افزوده را ارزش مصرف کننده می نامند.
ارزش آفرینی به این معنی است که اگر کسب وکاری مفید باشد ،باید اقدامی کند تا اگر قبلا مشتری نیازش را به خدمات با پرداخت پول بیشتری انجام می داده، حال از شما بتواند با هزینه کمتری و کیفیت بهتری خدماتش را تهیه کند .

زنجیره ارزش گذاری خدمات

در این مبحث زنجیره ارزش پورتر مطرح است .با این مدل می توان یک خودروسازی را بررسی کرد اما وقتی داریم برای بررسی فعالیت یک شرکت مشاوره ای مدیریت و یا یک شرکت طراحی سیستم های کامپیوتری استفاده می کنیم می فهمیم که مدل پورتر با فعالیت های یک شرکت طراحی سیستم های کامپیوتری متفاوت است .
کمپانی خودروسازی شامل تولید کالای ارزشمند است که موادی را استفاده و محصولی را تولید میکند .اما ارائه خدمات مانند شرکت مشاوره ای مدیریتی یکسری روندها صرفا برای انجام خدمات هست.

طبق مدل پورتر می توانیم کارهای خدماتی را به 6 حوزه تقسیم کنیم.:

1.به دست آوردن مشتری2.حفظ مشتری3.برگرداندن مشتری ناراضی4.ارائه خدمات 5.تعامل با مشتری6.رفع عیب وبهبود خدمات .

حرف پورتر این است که اگر دنبال ارزش آفرینی هستید باید در فرایند سازمانی چارچوب های متفاوتی را در نظر بگیرید .ودر تمام بخش های سازمان به دنبال ارزش آفرینی باشید تا خدماتی یا محصولاتی با عملکرد ورویکردی جدید و متمایز خلق کنید.

هر خدمات و فعالیتی و کالایی را ارزش آفرینی در نظر نمی گیریم

عده ای از کسب وکارها که احتمالا درآمدزایی خوبی هم دارند،الزاما برای بهبود زندگی مردم تشکیل نشده اند وتمایزی ندارند یا حتی کالاهایشان کیفیت کمتری نیز دارد .اما در کسب وکارشان موفق هم هستند .اما در بحث رقابت نمی توانند موفقیت داشته باشند.
اکثر جنبش های حمایت از حقوق مشتری از طرف خود مشتریان نیست بلکه توسط عده ای است که رقبا محسوب می شوند و آنها سهمی در بهبود کیفیت زندگی مردم دارند .

برای خلق یک کسب وکار، ابتدا تمام فرصت های موجود را بررسی می کنیم و سپس از بین آنها فرصت هایی انتخاب می شوند که ارزش آفرین باشند .
کارآفرینی و کسب وکار ، به معنای ایجاد فرصتی است تا بشود به صورت پیوسته و همیشگی ارزش اقتصادی به وجود آورد .بهبود زندگی مردم ارزش اقتصادی را در پی دارد .اگر برای مثال یک فروشگاه مواد غذایی راه اندازی کنید تا مردم کالاهایشان را ارزانتر و سریعتر بخرند ، کیفیت زندگی مردم را بهتر کرده اید.مشتری برای کیفیت پول پرداخت می کند و این سود شما را مهیا می کند .

نتیجه می گیریم که ارزش آفرینی با بهبود کیفیت زندگی مردم در ارتباط است .برای ایجاد ارزش باید زیرساخت های اقتصادی کشور را نیز حرفه ای تر کرد تا منافع تولید کننده و منافع مشتریان هم سو شود .در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته،بهبود کیفیت زندگی افراد نیازمند کاهش منافع و سود تولید کننده ها نیست .
ارزش آفرین بودن به میزان نیاز آن محصول در بازار بستگی دارد .

اولین سوالی که باید برای ارزش آفرینی مطرح کنیم این است که محصول تا چه حد ضروری است و آیا مورد نیاز است؟

زمانی که خدمات ما ضروری نباشد مانند بیمه های عمر باید برای ایجاد ارزش آن به اموزش دادن و متقاعد کردن بازار برای استفاده محصول پرداخت .بنابراین غیر ضرور بودن خدمات نیازمند تلاش بیشتربرای فروش است .با آموزش بازار هدف محصول نگرش نسبت به ضروری بودن کالا تغییر می کند .
بازارشناسی در بحث خلق ارزش مهم است .در معیارهای ارزیابی بازاریابی اوضاع بازار اهمیت دارد .مثلا بازار خودرو خوب است .خدمات مسافرتی در ایران همیشه بازار داشته ودارد .خلق ارزش ،به عبارتی پیدا کردن زمینه مشترک میان صنعت و بازار است .انگیزه ای افراد برای خرید کردن هم که معمولا متفاوت از معیارهای ایجاد ارزش خدمات است .