تعریف استراتژی

هر سازمانی برای رشد کسب و کار باید استراتژی های مشخص ومنحصر به فردی را تعیین ومدیرت مجموعه را بر اساس آن انجام دهد.دلیل اینکه 20 درصد کسب و کارها 80 درصد سود صنعت را از آن خود می‌کنند این است که استراتژی دقیقی دارند که همه اصول در آن هست. استراتژی تعیین تصمیم‌های شفاف و دقیق در مورد نحوه رقابت با دیگران است.

مهم‌ترین کار برای رشد کسب وکار،به نظر شما چیست؟

تفکر مهم‌ترین کار هر فرد است. تفکر واضح درباره اینکه چه هستید و می‌خواهید چکار کنید و برای آینده کسب و کارتان چه تصمیمی اتخاذ کنید. همزمان با مطالعه هر ایده یا دیدگاه، به ایده‌های خود درباره اقدام فوری برای کسب نتایج بهتر فکر کنید. در کسب و کارتان مواردی را خواهید یافت که می‌توانید آن‌ها را تغییر دهید.
زمانی که اصول استراتژی کسب و کار را تمرین کنید می‌فهمید که درمدت چندسال کارهای بسیاری را انجام دهید.
در حالی که شرکت‌های بدون استراتژی بتوانند در مدت ده سال یا بیشتر همان کارها را انجام دهند.
با تفکر و عمل استراتژیک، سود آوری و سطح رضایت خود از شرکت و شغلتان را افزایش دهید. سطح کیفیت و نفوذ در بازار نیز بیشتر می‌شود.

اصل تعیین هدف برای رشد کسب وکار

نخستین اصل استراتژی تعیین هدف‌های بلند مدت و کوتاه مدت در سطوح مختلف کسب و کار است. دقیقاً باید بدانید با چه هدفی و با چه روشی دست یابید. کار آمد ترین شرکت‌ها آن‌هایی هستند که به تعیین اهداف شرکت و همه کارمندان پرداخته‌اند. کارمندان که دقیقاً بدانند چه کار کنند موجب پیشرفت کار می‌شود.
برای مشخص کردن استراتزی کسب و کار چهار دلیل مهم وجود دارد:

1. افزایش بازده سهام

افزایش بازده سهام یعنی کسب پول بیشتر از سهام یا مقدار پولی که در کسب و کار خود سرمایه گذاری کرده‌اید. اولین هدف استراتژی افزایش مقدار پولی است که از منابع به دست می‌آورید که خودتان و دیگران آن‌ها را شخصاً در شرکت سرمایه گذاری کرده‌اید.

2. تغییر جایگاه شرکت

شاید متوجه شوید که شرکت و محصولات و خدماتتان در حال نابودی است و باید با ارائه خدمات و محصولات جدید با استفاده از فناوری‌های جدید،در جهت توسعه و رشد کسب و کار  جایگاه جدیدی برای شرکت خود تعریف کنید.

3. حداکثر نقاط قوت

ببینید فرصت‌های عالی شما در بازارها چه کارهایی هستند و فوراً برای بهره برداری از آنها اقدام کنید.

4. تعریف مبنا برای اتخاذ تصمیمات اجرایی

هدف استراتژی برنامه ریزی و آمادگی برای انجام کارهایی است که با آنچه قبلاً انجام می‌دادید، متفاوت باشد. برنامه ریزی استراتژیک فرایند تفکر به اقدامات عملی برای دستیابی به اهداف کوچک و بزرگ است.
پنج سوالی که باید بپرسید و جواب دهید
در برنامه ریزی استراتژیک این پنج سؤال کلیدی راپاسخ دهید

1. ارزیابی موقعیت فعلی از خود بپرسید:

اکنون کجا هستم؟ کسب و کار، مشتریان، بازارها، رقبا، نقاط ضعف و قوت مالی خود را تعیین کنید. تحلیل دقیق شرایط فعلی، نقطه شروع تدوین استراتژی است

2. بررسی گذشته کسب وکار

سابقه کسب و کارتان را نگاه کنید
چگونه به این جایگاه رسیده‌اید؟ امور درست و گاها اشتباهات کاری خود را بررسی کنید. ببینید از زمان ورودتان به کسب و کار چه اموری تغیرات اساسی کرده؟

3. خلق آینده فوق العاده

تعریف آینده  ایده آل است. می‌خواهید در آینده شرکتتان چه جایگاهی داشته باشد؟ تعیین آینده  ایده آل بر مبنای جایگاه امروز و روش دستیابی به آن بسیار مهم است.جایگاهی را که برای رشد کسب و کار،در نظر دارید را تعیین نمایید.اهداف کاری را در جهت توسعه پایدار مشخص کنید.

4. تعیین گام‌های بعدی

سؤال چهارم این است که می‌خواهید به چه روشی به جایگاه مهمی در آینده برسید. حداقل بیست پاسخ و راهکار برای آینده‌تان تعیین کنید.

5. تهیه چک لیست

چه مهارت‌ها و منابع یا پول بیشتری برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود در آینده نیاز دارید؟ یک چک لیست آماده کنید ،و فهرستی کامل از کارهای لازم و ضروری برای رسیدن به جایگاه مطلوب در آینده را تهیه کنید.

چشم انداز شما چیست؟

برای رسیدن به پیشرفت ورشد کسب و کار ،پس از اینکه ارزش‌های خود را مشخص کردید، به آینده بپردازید. چشم اندازی را مشخص کنید که شرایط ایده آل شرکت را نشان می‌دهد. مثلاً چشم انداز پنج ساله شرکتتان را بنویسید. مؤثرترین چشم انداز ((بهترین بودن)) است. به گفته پیتر دراکر حتی اگر کسب و کاری پشت میز آشپزخانه آغاز شود، اما رویای رهبری جهانی را در سر نپروراند، هرگز موفق نخواهد شد. رهبری جهانی باید خواسته شما باشد.

مأموریت شرکت را  برای افزایش رشد کسب و کار مشخص کنید

وقتی ارزش‌ها، چشم انداز و هدف کسب و کارتان را تعیین کردید. کار بعدی تعیین مأموریتتان است. مأموریت بخش مهمی از استراتژی  رشد کسب و کار است. شما برای موفقیت در کسب و کار باید بر رقابت شدید موجود در بازار غلبه کنید،به دنبال ایجاد مزیت رقابتی باشید  و اهدافتان را شفاف سازی کنید. بیانیه مأموریت همیشه کیفی است و نه کمی. بیانیه مأموریت ((کسب درآمد فوق العاده یا افزایش سود آوری)) است.

برای مثال بیانیه مأموریت شرکت جنرال الکتریک این است ((جنرال الکتریک شرکتی منحصر به فرد، با انگیزه و کار آفرین است که به خاطر برتری‌اش معروف است. و به واسطه رهبری جهانی در هریک از خطوط تولید خود، سود آوری کلانی دارد)) جنرال الکتریک با این مأموریت به یکی از معروف‌ترین کسب و کارهای دنیا تبدیل شده است.

یک مثال از مأموریت شرکت

مأموریت ما این است که بهترین عرضه کننده خدمات خودمان در بازار باشیم. و کاری کنیم که مشتریان به پیشرفت بزرگی در کار خود دست یابند. روش ما این است که مدام کیفیت محصولات را بالا ببریم و با جدیت به جذب و بازاریابی مشتریان جدیدتر بپردازیم. ما میزان موفقیت خود را بر مبنای رشد سالانه 20 درصد یا بیشتر در حوزه فروش و سود آوری بسنجیم. یک بیانیه ماموریتی درست برای تمام کارمندانی که مسئول اجرایی آن هستند قابل فهم باید باشد و با شفاف سازی هدف نوشته شود.

بازگشت سرمایه شما چگونه است؟

محصولات و خدماتتان را تحلیل کنید. کدام محصولات خوب می‌فروشند؟ کدام ها سود آورترین هاست؟ کدام محصولات ضرر می‌دهند. از مشکلاتی که بسیاری از شرکت‌ها دچار می‌شوند ادامه فروش محصولاتی است که از آن ضرر می‌کنند. هدف هر کار فروش زیاد نیست بلکه پولسازی زیاد است. درامد فروش را در نظر بگیرید. به بازگشت سرمایه و درامد سهام هم نگاه کنید. آیا در حال افزایش است یا کاهش؟برای گسترش وتوسعه پایدار،و رشد کسب وکار ،به کارگیری استراتژی های سوددهی لازم و ضروری است.

مشتری رکن اصلی کسب و کار است

در آمد حاصل از مشتریان چیست؟ شاید به ازای فروش محصول ضرر کنید و به ازای بعضی مشتریانتان نیز ضرر کنید. سود آور ترین و بی سود ترین مشتریانتان را تعیین کنید. مهم است که مشتریان کم سود را حذف کنید و بهترین آنها را حفظ کنید.
با خودتان صادق باشید و بسنجید مشتریان چه کالاهایی را دوست ندارند. دلایل اعتراض مشتریان را بررسی کنید و ببینید چه چیزهایی را ارائه نمی‌دهید که مشتریان فعلی را به سمت رقبا می‌فرستد.تحلیل نظرات مشتریان و بررسی رفتار مشتری در خرید کردن ،موجب پیشرفت و بالارفتن فروش و افزایش رشد کسب و کار می شود .

 برای رشد کسب و کار،جایگاهتان را در بازار پیدا کنید

تعیین جایگاهتان در بازار به معنی تشخیص نقاط ضعف و قوتتان است. شرکت شما چه کاری را را درست و بهتر انجام می‌دهد؟ رقبای اصلی‌تان چه کسانی هستند؟ رقبا را نیز از لحاظ مشتریان و نقاط قوت و ضعف بررسی و مقایسه کنید.

افراد

به چه افراد کلیدی با چه مهارت‌ها، توانایی‌ها و برتری‌ها نیاز دارید؟ چگونه می‌توان این افراد را پیدا و آن‌ها را حفظ کرد؟

فناوری

بررسی کنید برای پیشرفت و رشد کسب و کارتان به چه فناوری نیاز دارید و ببینید آیا فناوری شما با توجه به تغییرات سازمانی رقبا، کار آمد است یا نه

توان تولید

توان تولید شرکت را ارزیابی کنید. هزینه‌های تولید، فروش، ارسال، نصب و پشتیبانی محصولات یا خدماتتان چقدراست؟بعد از بررسی توان تولید،برای توسعه ورشد کسب و کار می توانید درست وبهینه برنامه ریزی کنید ودر جهت آن اقدام نمایید.