خلاصه کتاب استارتاپ ناب

اریک رایس یک بار شرکتی را تاسیسی نمود که باور داشت میلیون ها نفر از محصول نو آن استفاده می کنند. این شرکت طرحش را بدون اشتباهی اجرا کرد وکارمندانش را استخدام کرد اما پس از ارائه محصول به بازار متوجه شدند که محصولشان عیوبی دارد و شکست خوردند ومشتریانشان را از دست دادند.شیوه استارتاپی او را استارتاپ ناب می گویند.
این نوع شکست که گاهی در اغلب استارتاپ ها ایجاد می شود موجب اتلاف زمان، پول، انرژی زیادی می شود.

مقاله فرصتهای استارتاپی را نیز مطالعه نمایید.

پرتاب راکت فضایی در برابر راندن یک خودرو

پرتاب یک راکت به فضا کار دشواری است و کوچکترین اشتباهات منجر به فاجعه می شود. در عوض راندن یک خودرو نیازمند کنترل مداوم است. گاز دادن، چرخاندن فرمان و ترمز گرفتن به موقعیت افراد بستگی دارد. یک گردش اشتباه منجر به فاجعه نمی شود بلکه راننده با تغییر مسیر دوباره در راه اصلی قرار می گیرد.

ریشه های مدیریت استارتاپ ناب

شیوه استارتاپ ناب بر اساس اصل تولید ناب اولین بار توسط شیگئو در شرکت تویوتا توسعه یافت. تولید ناب به دنبال حذف اتلاف در هنگام تولید محصول با کیفیت بالاست.
در تولید استارتاپ ناب از تکنیک های زیر استفاده می شود:
دسته های کوچک
تولید به موقع
شتاب دادن به چرخه تولید محصول
تعیین فعالیتهای ارزش آفرین در برابر اتلاف و کنترل موجودی
استارتاپ ناب این موارد ومفاهیم را دراستارتاپش به کار می برد.

چشم انداز، استراتژی وتولید در استارتاپ ناب

یک استارتاپ مجموعه ای از فعالیت هاست که شامل ایجاد، توسعه محصول، فروش وبازاریابی، توزیع وطراحی سازمانی است.
چه زمانی باید برای محصول، برنامه ریزی وزیر ساخت ها سرمایه گذاری کرد.
چه زمانی باید به بازخوردهی مشتری ها پاسخ داد وچه زمانی باید آنها را نادیده گرفت.
با این میزان فعالیت های گسترده، یک استارتاپ چگونه می تواند به درستی تصمیم گیری کند؟

چارچوب زیر به شما کمک میکند که این فعالیت ها را سازمان دهی کنید:
چشم انداز: بنیان یک کسب وکار، دلیل وجود آن وهدف نهایی فعالیت هایی است که انجام می شود، چشم انداز به ندرت تغییر می کند.
استراتژی چگونگی دستیابی به چشم انداز است.
محصول: نتیجه نهایی است که توسط چشم اندازواستراتژی تولید، محصول به طور مداوم در حال تغییر وتحول است.
درشیوه استارتاپ ناب با توجه به داده ها و بازخوردهای دریافتی، محصولات دائم در حال تغییر هستند.

انتظار مقاومت سازمانی

روش استارتاپ ناب معمولا نامتعارف است. در نگاه اول این تکنیک ها ناکارآمد هستند. برخی از تکنیک ها مثل کارکردن دربخش های کوچک خلاف روش های مرسوم به نظر می رسد. و کارمندان علاقمندند که به روش های گذشته عمل کنند تا درامد داشته باشند. هدف یک استارتاپ در واقع کاهش زمان تولید محصول مورد نیاز مشتری است.

هر استارتاپی سه بخش اساسی دارد:

نهاد انسانی:

استارتاپ چیزی فراتر از یک ایده یا تکنولوژی است و استخدام افرادیبرای مدیریت کردن تیم هاو ایجاد فرهنگ کاری اهمیت بالایی دارد.

محصول یا خدمات:

این مورد حتی تعاملات با مشتری ها رو نیز مسئله اصلی خدمات استارتاپ قرار داده وکل فرایندی که موجب ارزش گذاری به مشتریان است را مورد توجه قرار می هد.

عدم قطعیت:

به معنای چیزی کاملا جدید وآزمون نشده برای مشتریان و بازارهای ناشناخته وتثبیت نشده است.
یک کسب وکار تازه را صرفا نمی توان استارتاپ نامید زیرا مشتریان وروابط شناخته شده دارد وهمه چیز آن قابل پیش بینی است.

داستان اسنپ تکس

اسنپ تکس مثالی از یک استارتاپ داخل یک شرکت بزرگ است. در سال 2009 شرکتی سعی کرد فرم های مالیاتی را به روش خودکار ارائه دهد. تا افراد تلفنی فرم های مالیاتی را پرداخت کنند. و موفق شدند تا سال 2011 همه پرداخت ها رو غیرحضوری انجام دهند و بدین ترتیب سویس اسنپ نکس برای فرم های مالیاتی به وجود آمد. اسنپ تکس یک استارتاپ نیست و یک ایده متحول کننده سازمان است. که نوآوری در پرداخت مالیات ها انجام داد.

تجربه

تجربه کردن بهتر از تحقیق کردن است.
شرکت ها برای یادگیری ودانستن نیازهای مشتری به سراغ روش های تحقیق سنتی می روندکه شامل مطالعات بازار می شوند. اما تجربه با مشتری ها به 4 دلیل بهتر است:

1. مطالعات بازار وپیمایش ها دقیق نیستند.

بسیاری از مشتریان را باید بررسی کرد تا بفهمیم واقعا دنبال چه چیزهایی هسند و انتظاراتشان از خدمات و کیفیت خدمات چیست.

2. تجربه کردن در استارتاپ ناب کم هزینه است.

در این روش استارتاپی سریع تجربه حاصل از بازخورد مشتری ها زود دریافت می شود.

3. بازخورد مستقیم از مشتری ها بسیار ارزشمند است.

تجربه به شما اجازه می دهد که به طور مستقیم با مشتری های واقعی صحبت کنید. یاد بگیرید چه نیازهایی دارید.

فرضیه های رشد وارزش

برای موفقیت یک ستارتاپ دو فرضیه وجود داشته است
فرضیه ارزش: آیا محصول برای مشتریان ارزش دارد؟
فرضیه رشد: محصول وخدمات چگونه رشد پیدا می کند؟

چگونه تجربه کنیم؟

تا جایی که امکان دارد با هزینه کم آزمایش و ایجاد واجرا کنید. داده ها واطلاعات نسبت به بازخورد مشتریان درباره محصول را جمع کنید.
زاپوس بزرگترین فروشگاهآنلاین کفش در جهان است. که فروش ناخالص آن چیزی بیش از یک میلیارد دلار در سال است. موسس این شرکت این فرضیه را تجربه کرد)) آیا تقاضای کافی برای یک تجربه عالی برای خرید آنلاین کفش وجود دارد؟))
او تمام فروشگاه های کفش شهرش را رفت و درخواست همکاری داد تا فروشندگان از کفش هایشان عکس بگیرند و در سایت او برای فروش انلاین قرار دهند. او توانست با مشتریان به شیو های جدید رفتار کند واجناس رو معرفی کند. توانست نیازهای مشتریان را درست بررسی کند. اطلاعات راجب به رفتارهای مشتریان را جمع کرد.

جهش

چگونه بازخورد می تواند میلون دلاری درآمد بدهد؟
در سال 2004، 3 دانشجوی سال سوم یک شبکه اجتماعی ساختند و با 150 هزار کاربر ثبت شده به درآمد 500 هزار دلار دست پیدا کردند.
فیسبوک چگون موفق شد در زمان ایجادش به این میزان درآمد برسد؟
کاربران فیسبوک مدت زمان زیادی را در این سایت می گذراندند و هر روز به ین وب سایت سر می زدند. و فیسبوک در بین همه دانشجویان همه گیر شده بود. فیسبوک به صورت ویروسی در حال رشد بود.

اندازه گیری نوآوری

تمام استارتاپ ها به شکل جدی پیشرفت می کنندآنها محصولاتشان را ارتقا می دهند. با برخی از مشتریان صحبت می کنند و سنجه های سطح بالا را بررسی می کنندو گمان می کنند کسب وکارشان را گسترش می دهند. بسیاری از استارتاپ ها سنجه ها ومعیارهایی مانند درآمد یا رشد مشتری را متمرکز می کنند و این سنجه ها محرک کسب وکار نیستند فقط سبب می شوند که کسب وکار نسبت به رشد خودش غرور داشته باشد واحساس بهتری درآن باشد اما معیاری از پیشرفت نیست.

محرک های پیشرفت یک کسب وکار عبارتند از:

شرکت های تولیدی محرک های مهمی مانند سود در ازای هر مشتری، هزینه جذب مشتری ونرخ تکرار خرید.
شرکت های بازرگانی مانند که نرخ مشتری ها افزایش مشتری وارزش بازارشان وابسته است.
شرکت های رسانه ای: توانایی شان در جلب توجه بیننده ها و فروش آن به شرکت های تبلیغاتی را اندازه گیری می کنند.
هر استارتاپی باید محرک های اصلی کسب وکارش را بشناسد. آنها را به طور صحیح وبا دقت بررسی کند.